حکایت سینماتوگراف 2-بخش پنجاه و دو
سینمای ملی و مخاطب
سعید مستغاثی
سال 1387 انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی که نگارنده ریاست شورای مرکزی آن را برعهده داشت، «همایش سینمای ملی، طرحی برای فردا» را با همکاری مهندس محمدرضا جعفری جلوه و دوستانشان در معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اساتید دانشکده سینما و تئاتر طی روزهای اول و دوم و سوم دی ماه برگزار کرد. در آن همایش اساتید و کارشناسان و هنرمندان و منتقدان و همچنین برخی مدیران سینمایی حضور داشتند. این همایش از 8 جلسه یا نشست تشکیل شده بود و نگارنده به عنوان دبیر علمی همایش، مدیریت آن را برعهده داشتم.
دو کتاب برای این همایش منتشر گردید و فیلم جلسات مختلف آن در مؤسسه رسانههای تصویری تکثیر و توزیع شد و همراه کتاب برای مراکز سینمای جوان همه شهرها و شهرستانهای سراسر ایران فرستاده شد.
سینمای ملی چیست؟
با این همایش بود که مقوله سینمای ملی به بحث اصلی سینمای ایران بدل شد و بسیاری از صاحب نظران و کارشناسان را به چالش کشاند، ضمن اینکه سؤالات و ابهامات مختلفی را پیرامون واژه «سینمای ملی» پدید آورد.
در همایش فوق و جلسات متعدد آن که طی سه روز در موزه هنرهای معاصر و دانشکده سینما و تئاتر برگزار شد، این موضوع مورد بحث قرار گرفت که اگر هویت ملی خود را آن گونه تعبیر و تفسیرنماییم که سالیان سال محافل استعماری با کمک مستقیم عوامل خود به خصوص سازمانهای فراماسونری تلاش نمودند تا از فرهنگ اسلامی تهیاش سازند و آن را به یک شیر بییال و دم و اشکم تبدیل نمایند، طبیعی است که اینگونه هویت کاوی و ریشهشناسی
نتواند با مردم و ملت ایران، ارتباطی برقرار نماید، چنانچه در طول 150 سال علیرغم همه جدیت و کوشش همان محافل ماسونی، به حول و قوه الهی چنین امری تحقق نیافت.
اما اگر هویت ملی ایرانی را آنچنانکه حقیقت آن نیز هست، متکی بر اندیشه و اعتقادات اسلامی و به ویژه شیعی بنگریم، قطعا آن مخاطبی که قرنهاست به همین شیعه بودن خود میبالد و افتخار میکند را جذب و جلب خواهیم نمود. اینکه ایران و ایرانی اگرچه تمدنی 5000 ساله (و نه فقط 2500 ساله آن طور که محافل ماسونی سعی داشتند به تاریخ این کشور حقنه کنند!) پیش از ورود اسلام داشته، اما با حضور اسلام در این سرزمین، درخشانترین و شکوفاترین دوران عظمت و سربلندی خود را در تمامی عرصههای فرهنگی و علمی و فکری سپری کرد.
یکی از مهمترین و اساسیترین مقولههای سینمای ملی (چنانکه دراغلب نشستهای همایش «سینمای ملی، طرحی برای فردا» نیز مستقیم یا غیر مستقیم مطرح شد) پرداختن به تاریخ و مفاخر و اخلاق و سیره اسلامی و شیعی بود، بهرهگیری از مایههایی که امثال حافظ و مولوی و نمایشهایی مانند تعزیه و نقالی و شبیه خوانی را برای ملت مسلمان خواندنی و شنیدنی و دیدنی کردند. ضمن اینکه سینمای ملی به هیچوجه از جذابیتهای سینمایی و هنری (و نه جاذبههای کاذب غیر سینمایی ) خالی نبوده و نیست. چنانکه همه هنرمندان و آثاری که در طی دوران پرشکوه تمدن اسلامی حضور داشتند، به جذابیتهای هنری دقت و عنایت میکردند؛ از حافظ و مولوی گرفته که با ظریفترین ویژگیهای ادبی و صناعتهای شعری به بیان معارف الهی پرداختند تا معماری زیبا و پر مغز اسلامی در بناهایی همچون مسجد شیخ لطف الله و گنبد سلطانیه و محراب اولجایتو و تا همین امروز در هنر سینما که مثلا مرحوم مصطفی عقاد که با بهرهگیری از امکانات و تکنیسینها و ابزار پیشرفته سینمایی روز دنیا به ساخت فیلمی درباره پیامبر عظیم الشان اسلام (صلالله علیه و آله) روی آورد.
گنجینه عمیق فرهنگ اسلامی/ایرانی در کنار جذابیتها
در جلسات همایش طرحی برای فردا، در این باره بحث شد که پرداختن به حقایق تاریخ اسلام و بخصوص شیعه در قالبهای مختلف درام اعم از تاریخی، خانوادگی، حادثهای و... با زبان و بیان امروزی بر پرده سینما، بهتر میتواند واقعیت آزادیخواهی و حق طلبی دین خاتم را بر جهانیان روشن سازد، به ویژه در روزگاری که دشمنان آن با تمام توان رسانهای و قدرت ابزاری هنر (و بخصوص سینما)، به نبرد با این اندیشه و فرهنگ الهی و انسانی برخاستهاند. شاید حرف تازهای نباشد که سالهاست، سینمای غرب، بخصوصهالیوود، دوربینهای خود را علیه اسلام و مسلمانان کوک کردهاند و اگر این حرکت تا قبل از سقوط اردوگاه کمونیسم در سایه جنگ سرد کذایی قرار داشت ولی از آن پس کاملا در روشنایی قرار گرفت که درسالهای اخیر به ویژه پس از آغاز هزاره جدید، شکلی بسیار عریان و آشکاری یافته است.
در همایش فوق و بخش «سینمای ملی و تاریخ ایران و اسلام» که سینماگرانی مانند مرحوم سید ضیاء الدین دری و حسن هدایت و کارشناسانی همچون مهدی گلجان حضور داشتند، این سؤال بزرگ برای سینمای ایران مطرح شد که در طول 30 سال پس از انقلاب به عنوان سینمای کشوری که ادعای تجدید حیات اسلام ناب محمدی (صل الله علیه و آله) را دارد و از سوی دیگر مرکز تشیع به شمار میآید، کدام گوشه از تاریخ و زندگی شخصیتها، چه مفهومی از اندیشهها و باورها و چه تصویری از ارزشها و فرهنگ اسلامی و شیعه را به جهانیان عرضه داشته است؟ این پرسش مطرح شد که سینمای ایران به مثابه سفیر فرهنگی کشوری که 30 سال یکه و تنها در مقابل خیل توطئهها، جنگها و تهاجمات گوناگون فرقه صهیونیسم با تمامی اعوان و انصار جهانیش ایستاده، کدام فیلم را در برابر انبوه آثار سینمایی آنها که در قالبهای مختلف به سوی کشورمان سرازیر است، ارائه داشته است؟
در بخش «روایات و حکایات ایرانی» در سینمای ملی که داستان نویسی مانند هوشنگ مرادی کرمانی و همچنین نغمه ثمینی به عنوان فیلمنامهنویس و اردشیر صالح پور، استاد دانشگاه حضور داشتند، این بحث پیش آمد که به راه افتادن یک نهضت فیلمنامهنویسی درباره اسطورههای مذهبی و ملی ایران، ضروری به نظر میآید. این فیلمنامهها میتواند در ژانرهای مختلف اعم از تاریخی، ملودرام، کودک، جنگی، حادثه ای، پلیسی، علمی – تخیلی و... نوشته شده و به گونهای خاص محدود نگردد. میتوان همانند آنچه در آن سوی آبها انجام میگیرد، در هر فیلمی، این اسطورهها و عقاید را به نوعی جاری ساخت ولو اینکه فقط قهرمان داستان یک شیعه ایرانی باشد.
نگاه به شورانگیزترین واقعه آینده بشریت
گفته شد میتوان تولید اینگونه آثار را با کارشناسیهای بیش از حد و دست و پا گیر محدود نساخت. مهم آن است که اسطورههای شیعه و ایران به دنیا معرفی شوند ولو در حد یک اسم و عنوان. بایستی همه ابزار سینما را به خدمت گرفت و از همه امکاناتش استفاده کرد تا تاریخ شیعه و قهرمانانش را به رخ همه دنیا کشانید. همان کاری که یهودیان و صهیونیستها، سالهاست به آن دست زدهاند و به نظر میرسد بیش از همه بایستی به قیام حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پرداخت و شرایط آن و نشانههای ظهور و شخصیت این منجی عالم بشریت را به دنیا شناساند که این محوریترین مبحث سینمای ملی ایران به نظر میرسد.
و در جلسه آخر که به «سینمای ملی و آیندهگرایی» اختصاص داشت و پژوهشگرانی همچون دکتر اسماعیل شفیعی سروستانی و سینماگرانی مانند محمد مهدی عسکر پور و احمد میرعلایی در آن شرکت داشتند، این موضوع طرح شد که به راستی درباره مهمترین موضوع شیعه، یعنی قیام منجی عالم بشریت، حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و شیوه و رسم و راه درست انتظار حضرت، به چه آثار سینمایی اندیشیده شده است؟ درباره شرایط ظهور ایشان و علاماتی که این ظهور مبارک و خجسته در مقابل خواهد داشت، روایات و سخنان بسیار از ائمه اطهار (سلام الله علیهم) و شخصیتهای بزرگ اسلامی نقل شده است. سینمای ایران تا چه اندازه به این شورانگیزترین واقعه آینده بشریت، نگاه داشته است؟
این درحالی است که از سوی محافل صهیونیستی، فیلمهای بسیاری درباره آخرالزمان و آپوکالیپس و به قول خودشان آرماگدون، ساخته و به روی پرده رفته که حتی به طور علنی درباره منجی تاریخ از دیدگاه خودشان سخن راندهاند. فیلمهایی مثل «ماتریکس»،» طالع نحس»، «پایان روزها» و... که به لحاظ سینمایی انصافا قوی و تاثیرگذار ساخته شدهاند! این درحالی است که در هیچ یک از ایدئولوژیهای موجود، مقوله منجی بشریت، آنچنان که در شیعه به صورتی پرشور و حماسی و در عین حال با دلائل و نشانههای متقن آمده،
وجود ندارد.